English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5699 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sovietization U انطباق با رژیم شوروی
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
Soviets U شوروی
deliberative U شوروی
Soviet U شوروی
adjust U مطابق کردن
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
Kremlin U دولت شوروی
consultative U شورایی شوروی
Soviet Union U اتحاد شوروی
soviet economy U اقتصاد شوروی
the soviet republics U جماهیر شوروی
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
Union of Soviet Socialist Republics U اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
bear U لقب روسیه ودولت شوروی
bears U لقب روسیه ودولت شوروی
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
dumbarton oaks conference U شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
operating condition U رژیم
operating conditions U رژیم
rTgimes U رژیم
regime U رژیم
regimes U رژیم
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
dieting U رژیم غذایی
dieting U رژیم گرفتن
rating U رژیم اسمی
ratings U رژیم اسمی
food program U رژیم تغذیه
dieted U رژیم گرفتن
dieted U رژیم غذایی
diets U رژیم گرفتن
diets U رژیم غذایی
diet U رژیم غذایی
saturation state U رژیم اشباع
diet U رژیم گرفتن
dietary U مربوط به رژیم غذایی
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
space charge limited current state U رژیم بار پیرامونی
dietetic U وابسته به رژیم غذایی
capitalism U رژیم سرمایه داری
residual current state U رژیم جریان مانده
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
totalism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
dietetics U فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
totalitarianism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
stagnation thesis U تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
opportunism U به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
Marasali U ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]
caucasus U منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
potsdom agreement U موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
congurous U مطابق
complied with U مطابق با
complies U مطابق با
comply U مطابق با
even with U مطابق
correspounding U مطابق
respondent U مطابق
within U مطابق
corresponding to U مطابق با
correspondent U مطابق
confirming U مطابق
complying U مطابق با
corresponding to U مطابق
from U مطابق
frae U مطابق
correspoundent U مطابق
incompliance with U مطابق
in register U مطابق
complied U مطابق با
respondents U مطابق
correspondents U مطابق
in keeping U مطابق
secundumn U مطابق
accordant U مطابق
similiar U مطابق
consilient U مطابق
matched U مطابق
after U مطابق
agreeably to U مطابق
according to U مطابق
corresponding U مطابق
according U مطابق
pursuant U مطابق
similar U مطابق
hygienically U مطابق بهداشت
relevant U وابسته مطابق
in accordance with U مطابق موافق
to correspond to U مطابق بودن
pursuant to U مطابق برحسب
fashionably U مطابق معمول
homologize U مطابق شدن
posh U مطابق مد روز
up-to-date U مطابق روز
up to date U مطابق روز
testamentary U مطابق با وصیت
synchrinized U مطابق بودن
geometrically U مطابق هندسه
traditionally U مطابق احادیث
poshest U مطابق مد روز
posher U مطابق مد روز
physiologically U مطابق فیزیولوژی
at my request U مطابق با تقاضای من
correspond U مطابق بودن
corresponded U مطابق بودن
constitutionally U مطابق قانون
trendy U مطابق آخرین مد
conform to U مطابق بودن با
after the manner of U بتقلید مطابق
trendiest U مطابق آخرین مد
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
trendier U مطابق آخرین مد
to U برحسب مطابق
astronomically U مطابق هیئت
as usual U مطابق معمول
newfashioned U مطابق مد روز
synchronised U مطابق بودن
orthodox U مطابق مرسوم
synchronize U مطابق بودن
synchronising U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
corresponding U مطابق متشابه
pedagogically U مطابق فن تعلیم
correspound U مطابق بودن
corresponds U مطابق بودن
synchronizes U مطابق بودن
paralleling U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
accentually U مطابق تکیه صدا
dialectically U مطابق قواعد منطق
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
parallelled U نظیر مطابق بودن با
technically U مطابق اصول فنی
ideals U مطابق نمونه واقعی
ideal U مطابق نمونه واقعی
musically U مطابق اصول موسیقی
anatomically U مطابق علم تشریح
parallelling U نظیر مطابق بودن با
up to date U مطابق اخرین طرز
parallels U نظیر مطابق بودن با
discretionally U مطابق میل و اختیار
metronomic U مطابق میزانه شمار
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
up-to-date U مطابق اخرین طرز
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
quite the thing U مطابق بارسم معمول
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
true copy U رونوشت مطابق با اصل
true life U مطابق زندگی روزمره
classic U مطابق بهترین نمونه
pedagogically U مطابق علم اموزش
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
meet U مطابق شرایط بودن
meets U مطابق شرایط بودن
currencies U مطابق روز بودن
constitutional U مطابق قانون اساسی
classics U مطابق بهترین نمونه
reconstruction U نمونه مطابق اصل
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
biblical U مطابق کتاب مقدس
ethically U مطابق علم اخلاق
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
reconstructions U نمونه مطابق اصل
currency U مطابق روز بودن
modular U مطابق اندازه یامقیاس
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
up to date U امروزی تازه مطابق روز
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com